Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری برنا»
2024-05-02@03:21:11 GMT

فلسفه مرگ چیست؟

تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۶۷۰۸۵

فلسفه مرگ چیست؟

در اواسط قرن بیستم، پیر شدن به عنوان بده بستانی میان باروری و حفاظت از سلول تعریف می‌شد. در اصل، بدن موجودات زنده از منابع خود برای رشد و سالم نگه داشتن ما در جهت ابقای سلول‌هایمان استفاده می‌کنند. طی دوران کودکی و نوجوانی، تاکید بر زنده ماندن و تا حد امکان قوی و سالم بودن است. بعد از بلوغ جنسی، اولویت به باروری تغییر می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

زیرا برای بیشتر موجودات زنده، منابع محدود است و در اولویت قراردادن تولید مثل می‌تواند بر سلامت ماندن بچربد.

به گزارش برنا؛ از میان تمام موجودات زنده آبزی خارق‌العاده و عجیب‌وغریبی که در اقیانوس‌ها و رودخانه‌های ما جولان می‌دهند، اگر تا امروز از هیدرا hydra غفلت کرده‌اید، مورد عفو قرار می‌گیرید. نامش را از روی مار اسطوره‌ای یونان باستان انتخاب کرده‌اند که هر بار سرش قطع می‌شد، دوباره از نو رشد می‌کرد. از خانواده عروس دریایی آب‌های شیرین، شقایق دریایی و مرجان‌هاست.

اندکی شبیه دانه قاصدک با اندامی کشیده و دسته‌ای شاخک در یک راس، چیز زیادی برای دیدن ندارند. اما یک خاصیت فوق‌العاده دارند که آن‌ها را از نظر زیست‌شناسی، به موجودی شگرف مبدل می‌کند. آن‌ها می‌توانند دوباره خود را احیا کنند. اگر یک هیدرا را به قطعه‌های بسیار تکه کنید، هر تکه کوچک، به یک هیدرای کامل و مستقل تبدیل خواهد شد.

این خاصیت تولد دوباره، علاقه زیست‌شناشان را در راه جست‌وجو برای نامیرایی در طبیعت برانگیخته است. چرا این‌طور به نظر می‌آید که این گونه‌ها بر اثر عوامل طبیعی نمی‌میرند؟ و آیا مرگ اجتناب ناپذیر است؟

هیدرای آب شیرین که از نام مار اساطیری یونان باستان گرفته شده است، توانایی قابل توجهی در بازتولید خود دارد

ماهی سالمون را در نظر بگیرید که در جهت مخالف جریان رودخانه شنا می‌کند تا تخم‌ریزی کند و پس از آن سریع می‌میرد. همه‌چیز صرف این می‌شود که بهترین شانس را برای رسیدن به مرحله تخم‌ریزی برای ماهی سالمون فراهم کند و وقتی به آن مرحله رسید از فرصت بیشترین بهره را ببرد. شانس اینکه ماهی سالمون دوباره در جهت جریان رودخانه شنا کند، یک سال دیگر در دریا زندگی کند، و همان سفر را دوباره بخواهد با موفقیت به انجام رساند، آن قدر کم است که انتخاب طبیعی هیچ‌وقت به نفع آن رای نمی‌دهد؛ و در هر حال، آن‌ها یک بار ژن‌هایشان را با موفقیت به نسل بعدی منتقل کرده‌اند.

ولی فهم کنونی ما از اینکه چرا چیز‌ها می‌میرند کمی واضح‌تر است. وقتی موجودات زنده به بلوغ جنسی می‌رسند، نیروی انتخاب طبیعی تضعیف می‌شود و فرآیند پیر شدن آغاز می‌گردد که در نهایت به مرگ می‌انجامد. الکسی ماکلاکف، استاد زیست‌شناسی تکاملی و پیری‌شناسی زیستی دانشگاه ایست انگلیا در بریتانیا عقیده دارد که این روند برای باز کردن راه برای نسل بعدی نیست که ممکن است «از منظر نوع‌دوستی و ایثارگری خوشایند به نظر آید».

در طول زندگیمان، ژن‌های ما جهش‌هایی را جمع‌آوری می‌کنند. بعضی کاملا تصادفی هستند، باقی در نتیجه تغذیه یا عوامل خارجی مانند نور ماورای بنفش هستند. بیشترشان اثر خاصی ندارند یا بی‌ضرر هستند، تعداد بسیار اندکی مفید خواهند بود. گبریلا کونتوریدز، زیست‌شناس تکاملی در بخش مردم‌شناسی دانشگاه آکسفورد می‌گوید قبل از بلوغ جنسی: «شدیدا از انتخاب هر جهش ژنی که احتمال تولید مثل موجود زنده را کم کند، یا حتی موجود زنده را قبل از باروری بکشد، جلوگیری می‌شود.» با وجود این، وقتی موجود زنده به بلوغ جنسی می‌رسد، قادر است ژن‌هایش را به نسل بعدی منتقل کند. در این جا، نیروی انتخاب طبیعی تضعیف می‌شود.

انتخاب طبیعی
تخم‌ریزی سالمون را در نظر بگیرید. خیلی خوب توانسته به مرحله بلوغ و باروری برسد. فرزندان او هم احتمالا شانس جنگیدن برای تخم‌ریزی را خواهند داشت. اگر یک جهش ژنی در ماهی سالمون ما اتفاق افتاده بود که بعد از تخم‌ریزی به صورت تصادفی طول عمر او را بالا می‌برد و یک سال دیگر به بقای او اضافه می‌کرد (در نظر بگیرید که این امر بسیار بعید است)، آن نسل برتری ویژه‌ای نسبت به بقیه خواهر برادرهایش ندارد. ماهی سالمون ما همین‌طوری هم در طبیعت یک نسل (بدون جهش) دارد.

در اواسط قرن بیستم، پیر شدن به عنوان بده بستانی میان باروری وحفاظت از سلول تعریف می‌شد

بده-بستان؟

از منظر انتخاب طبیعی، ادامه تلاش برای سالم ماندن پس از تولید مثل، مزایای اندکی دارد. در نتیجه، فشار انتخاب بر روی ژنی که این امر را میسر کند، وجود ندارد تا آن را به ژنی متداول و معمول تبدیل کند. کونتوریدز می‌گوید: «هر موجودی می‌خواهد زنده بماند. ولی در آن مرحله، انتخاب طبیعی دیگر تاکید خاصی روی آن ندارد، زیرا دیگر چیز بیشتری برای دادن به نسل بعدی وجود ندارد.».

ولی همه موجودات زنده هم به اندازه ماهی سالمون که یک بار تخم‌ریزی می‌کند نامتعارف نیستند. بعضی‌ها زنده می‌مانند تا فرزند‌های بیشتری به دنیا بیاورند. بیشتر جهش‌ها روی دی‌ان‌ای ما پیامد منفی دارد یا هیچ پیامدی ندارد. بدن ما قادر هستند بخشی از دی‌ان‌ای آسیب‌دیده را ترمیم کند، ولی به دلیل تضعیف نیرو‌های انتخاب طبیعی با بالارفتن سن، توانایی ما برای این کار کمتر می‌شود.

اما پیری و مرگ به دو طریق اتفاق می‌افتند – تجمع جهش‌های منفی به دلیل ضعف انتخاب طبیعی و دیگری، جهش‌هایی که ممکن است برای باروری سودمند باشند، اما در عین حال اثر منفی بر روی طول عمر می‌گذارند.

یک نمونه از دسته دوم می‌تواند جهش‌های ژن بی‌آر‌سی‌ای BRCA باشد. این ژن‌ها به عنوان ژن‌هایی که خطر ابتلا به سرطان تخمدان و پستان را به طور قابل‌ملاحظه‌ای افزایش می‌دهند، شناخته می‌شوند، ولی در عین حال باعث افزایش باروری در زنانی که این ژن را دارند هم می‌شوند؛ بنابراین می‌توان این‌طور تعبیر کرد که جهش‌های ژن بی‌آر‌سی‌ای BRCA برای باروری مزیت به حساب می‌آید، اما در مرحله بعدی زندگی خطرات بزرگی برای سلامتی ما به وجود می‌آورد. اما چون انتخاب طبیعی بعد از بلوغ جنسی تضعیف می‌شود، مزیت‌های تولید مثل به ضررش می‌چربد.

کیتلین مک‌هیو، زیست‌شناس از دانشگاه ایالت اورگان می‌گوید: «هر آنچه که اوایل زندگی اتفاق می‌افتد قرار است از هر آنچه بعد از سن باروری رخ می‌دهد مهم‌تر باشد، زیرا امکان تولید مثل آن چیزی است که واقعا اهمیت دارد.»

یک ماهی سالمون در حال حرکت به سمت بالادست رودخانه برای تخم‌ریزی

سفر طاقت فرسا از اقیانوس به بالادست رودخانه چنان هزینه سنگینی برای ماهی سالمون دارد که باعث می‌شود کمی پس از تخم‌ریزی بمیرد.

پیری سلولی، جایی که تقسیم سلولی متوقف می‌شود، می‌تواند نمونه دیگری از مزیت‌های دوره اول زندگی باشد که در اواخر زندگی به ما آسیب می‌رساند. پیری سلولی از ما در برابر سرطان محافظت می‌کند، چون می‌تواند جلوی زاد و ولد سلول با دی‌ان‌ای آسیب‌دیده را بگیرد. با این حال، در اواخر زندگی، سلول‌های پیر می‌توانند در بافت‌ها تجمع کند که به ما آسیب می‌رساند و باعث تورم می‌شوند و پیش‌درآمدی بر بیماری‌های وابسته به افزایش سن هستند.

اگر چه بیشتر گونه‌ها پیر می‌شوند، استثنایی‌هایی هم وجود دارد. بیشتر گیاهان «پیری ناچیزی» از خود نشان می‌دهند. برای مثال، بعضی گونه‌های شناخته شده هستند که هزاران سال زندگی می‌کنند. یک نمونه خاص و عجیب، درخت پاندو در جنگل ملی فیشلیک درایالت یوتای امریکا است. درخت در واقع یک سازواره ژنتیکی همسان از درخت‌های مذکر صنوبر لرزان است که با یک سیستم ریشه واحد به هم پیوند خورده‌اند. این درخت منطقه‌ای بیش از ۱۰۰ هکتار (۴۰۰.۰۰۰ متر مربع) را پوشانده است و تخمین زده می‌شود که بیش از ۶۶۱۳ تن (۶.۰۰۰ تن) وزن داشته باشد. برخی تخمین‌ها ادعا می‌کنند که این درخت بیش از ۱۰۰۰۰ سال قدمت داشته باشد.

یک هم‌خانواده هیدرا، عروس دریایی نامیرا، روش مبتکرانه دیگری برای تضمین عمر طولانی دارد – او قادر است در شرایطی که صدمه‌ای می‌بیند یا بیمار می‌شود یا تحت فشار قرار می‌گیرد، از دوره زندگی بالغ به دوره اولیه پولیپ خود برگردد. مک‌هیو می‌گوید: «البته یک جایی باید از خودتان بپرسید که آیا این همان موجود است یا چیزی متفاوت از آن؟»

فروکش کردن
به گفته ماکلاکف، این نظریه هم وجود دارد که بعضی از گونه‌ها با بالارفتن سن موفق‌تر می‌شوند – که «پیری منفی» نامیده می‌شود -، ولی شواهد برای اثبات آن هنوز ناکافی است. ماکلاکف می‌گوید: «اگر بوم‌شناسی گونه‌ها طوری باشد که تولید مثل به دلایلی کلا پایین باشد یا شما نتوانید در دوره اول زندگی تولید مثل کنید، این امر عملکرد انتخاب را تغییر می‌دهد.» نمونه‌های آن را می‌توان در حیواناتی یافت که به شیوه حرمسرا جفت‌گیری می‌کنند از جمله فیل دریایی یا گوزن. یک حیوان نر ممکن است کل گروه ماده را کنترل کند. اندازه گروه، و در نتیجه شمار فرزندانی که ممکن است داشته باشد، می‌تواند با افزایش سن و اندازه‌اش افزایش یابد؛ بنابراین بازده باروری‌اش همین‌طور بالا می‌رود.

تصور می‌شود درخت پاندو، که سازواره‌ای ژنتیکی همسان از درخت‌های مذکر صنوبر لرزان است، بیش از ده‌هزار سال عمر می‌کند

ماکلاکف می‌گوید درست است که برخی گونه‌ها می‌توانند قدرت تولید باروری‌شان را با بالارفتن سن حفظ کنند، اما نمونه‌های حقیقی از پیری منفی نیستند، و مطالعاتی که این ادعا‌ها را کرده نقص‌هایی دارد. در نهایت فیل دریایی قادر نخواهد بود که برای مدت نامحدودی حرمسرایش را کنترل کند.

ولی روابط جنسی می‌تواند نقش شگفتی در نحوه پیرشدن ما بازی می‌کند. طبق پژوهشی از مگان آرنوت و روث میس از دانشگاه کالج لندن، زنانی که رابطه جنسی منظمی دارند، یائسگی‌شان دیرتر شروع می‌شود. به نظر آن‌ها این یک نمونه بده بستان است- اگر هیچ شانسی برای حاملگی وجود ندارد، انرژی‌ای که صرف تخمک‌گذاری می‌شود می‌تواند جای دیگری برای بدن مصرف شود.

ولی در قلمروی حیوانات، به نظر می‌رسد که باروری بیشتر سرعت پیری را افزایش می‌دهد. خفاش‌هایی که فرزندان بیشتری دارند، نسبت به آن‌هایی که تعداد کمتری فرزند دارند، زندگی کوتاه‌تری را تجربه می‌کنند. شاید، اگر فرصت تولید مثل به آن‌ها داده شود، هرچه دارند در این راه بگذارند. مک‌هیو می‌گوید: «این معامله پایاپای در زمان‌بندی وجود دارد، وقتی موجودی در دوره اول زندگی بسیار خوب تولید مثل می‌کنند، در دوره بعدی زندگی خوب عمل نمی‌کند.» (یک بار دیگر اشاره کنیم که هیدرای ما از این قانون مستثناست. به نظر نمی‌آید که میزان باروریشان با افزایش سن کاهش یابد.)

سپس می‌رسیم به گونه‌هایی که طول عمر در آن‌ها بین جنسیت‌های مختلف بسیار متفاوت است. معمولا مورچه‌ها، زنبور‌ها و موریانه‌ها شاه یا ملکه دارند که ممکن است بسیار بارور باشد وطول عمر بیشتری نسبت به کارگران عقیمش داشته باشد. در مورد آنها، چرا هزینه تولید مثل، طول عمر آن‌ها را کم نمی‌کند؟ پاسخ می‌تواند این باشد که شاه یا ملکه از بسیاری از خطراتی که کارگران با آن‌ها مواجه هستند، محافظت می‌شوند، و آنقدر سبک زندگی متفاوتی دارند که نظریه‌های پیری به طور برابر برایشان صادق نیست.

پس اگر تولید مثل چنان نقش قوی‌ای بر طول عمر ما دارد، چرا انسان‌ها هنوز هم با اینکه بسیاری از ما دیگر بچه‌دار نمی‌شویم، عمر طولانی دارند؟ فرضیه مادربزرگ می‌گوید مهم است که خویشاوندان پیرتر سالم بمانند، چون تولید مثل کار پرهزینه و پرخطری است. یک مادربزرگ می‌تواند با سرمایه‌گذاری روی نوه‌هایش، از بقای بعضی از ژن‌هایش اطمینان حاصل کنند، و زندگی طولانی‌تر می‌تواند از نقطه نظر انتخاب طبیعی یک مزیت باشد. کونتوریدز می‌گوید: «خانواده‌هایی که مادربزرگ دارند، سلامتی باروری بسیار بالاتری دارند، شاید به این دلیل باشد که مادر قادر است روی زاییدن بچه‌های بیشتر تمرکز کند و مادربزرگ در پرورش بچه‌هایی که به دنیا آمده‌اند کمک کند.».

بودن مادربزرگ در خانواده می‌تواند مزایای زیادی برای یک خانواده به ارمغان آورد.

ولی از آنجایی که نوه‌ها تنها ۲۵ درصد از ژن مادربزرگشان را سهیم می‌شوند، آن‌ها همان قدر با او نسبت دارند که او با خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌هایش.

ماکلاکف می‌گوید: «دلیلش می‌تواند فقط این هم باشد که در گذشته زنان به اندازه کافی زنده نمی‌ماندند که بتوانند در سن ۵۰ سالگی باروری داشته باشند؛ و بنابراین انتخاب در مورد اینکه چه اتفاقی برای تولید مثل زنان در سن ۵۰ سالگی می‌افتد بسیار بسیار کم بود.»

برگردیم به قاعده اصلی پیری – که بعد از تولید مثل، انتخاب طبیعی تضعیف می‌شود. بسیاری از چیز‌هایی که در دوره موخر زندگی برایمان اتفاق می‌افتد ممکن است خوشایند نباشد، ولی هیچ نیروی قوی تکاملی هم وجود ندارد تا از ما در برابر آن‌ها محافظت کند.

 

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: مرگ انتخاب طبیعی موجودات زنده تضعیف می شود ماهی سالمون وجود ندارد تولید مثل بلوغ جنسی تخم ریزی نسل بعدی طول عمر گونه ها جهش ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۶۷۰۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فلسفه نام‌گذاری ماه‌های شمسی چیست؟

شروع زمان سنج هجری خورشیدی روز جمعه «۱ فروردین سال ۱ هجری خورشیدی» (۲۹ شعبان ۱ سال قبل از هجرت) مطابق با ۱۹ مارس ۶۲۲ میلادی قدیم (ژولینی) و ۲۲ مارس ۶۲۲ میلادی جدید (گرگوری) است. البته روز اول سال یک هجری خورشیدی (از ۱ فروردین تا ۲۴ شهریور) ۵ ماه و ۲۴ روز قبل از هجرت پیامبر (کمتر از یک سال) است.

فلسفه نام‌گذاری ماه‌های شمسی

سال، فصل‌ها، ماه‌ها و روزها

به گزارش بیتوته، این زمان سنج از ۳۶۵ روز در قالب ۱۲ ماه تشکیل شده‌است و طبق زمان سنج جلالی ابتدای آن اعتدال بهاری در نیمکرهٔ شمالی است. با این فرق که مبدأ آن هجری است. طراحان زمان سنج جلالی، گروهی ریاضیدان و اخترشناس بودند که نامدارترین آن‌ها حکیم خیام ریاضیدان و شاعر ایرانی بود.

این ها به سفارش ملکشاه سلجوقی و با اصلاح زمان سنج یزدگردی به این زمان سنج جدید دست پیدا کردند. زمان سنج جلالی با حفظ شروع و طول سال با تغییر مبدأ، اسامی و طول ماه‌ها در قالب زمان سنج هجری شمسی برجی درآمده و باز با تغییراتی در طول ماه‌ها ضمن تنوع اسامی آنها، عنوان تقویم هجری شمسی پیدا کرد.

این تقویم بر پایه سال اعتدالی خورشیدی برابر با ۳۶۵٫۲۴۲۱۹۸۷۸ روز است؛ که سال تقویمی آن ۳۶۵ و ۳۶۶روز (کبیسه) می‌باشد.

هر سال دارای ۴ فصل با نام‌های بهار، تابستان، پاییز و زمستان است و هر فصل ۳ ماه دارد و هر ماه تقریباً ۴ هفته و هر هفته ۷ روز با نام‌های شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سه‌شنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه (آدینه) دارد. هر سال با ۱ فروردین و فصل بهار شروع می‌شود.

بلندترین روز سال در ۱ تیر و بلندترین شب سال در شب یلدا (از غروب ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب در ۱ دی) اتفاق می افتد. طول ماه‌های این زمان سنج در طول تاریخ و در کشورهای گوناگون فرق داشته است، اما از حدود سال ۱۳۴۸ در ایران و افغانستان طول ماه‌ها یکسان است.

طول ماه‌ها در نیمه اول سال ۳۱ روزه و در نیمه دوم سال ۳۰ روزه است با این تفاوت که ماه پایانی (اسفند) ۲۹ روزه است و فقط در سال‌های کبیسه ۳۰ روز خواهد داشت. 

نام ماه‌های دوازده‌گانه پارسی

نام ماه‌های دوازده‌گانه پارسی تماما برگرفته از متون کهن زردشتی است که ریشه در اعتقادات و باورهای این آیین دارد.

فروردین نام اولین ماه فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین (فرورتن ) و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. فروردین شکل تغییر یافته واژه فروهر است به معنای نیروی پیشرو. فروردین جمع مؤنث واژه ی فرورتی در حالت اضافی است و به معنی فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است . پس «ین » علامت نسبت نیست .

- اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا به آن، اَشَه وَهیشتَه و در پهلوی اُرت وَهیشت گویند. مرکب از دو جزء است: اول اَرتَه به معنی درستی و راستی و پاکی و تقدس. دوم وهیشته صفت عالی از وِه به معنی به و خوبست و واژه ی مرکب به معنی بهترین راستی است .

در کل به معنی بهترین راستی است و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.

- خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان هئوروتات، در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو بخش: بخش اول هئوروه که صفت است به معنای رسا، همه، درست و کامل. دوم تات که پسوند است برای اسم مونث، پس هئوروتات به معنای کمال و رسایی است. به معنی تندرستی نیز آمده و نیز نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.

- تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه، در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده که یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی گفته می شود. فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک، از باران بهره مند می شود و کشتزارها سیراب می شود. تیشتر را در زبانهای اروپایی سیریوس خوانده اند.هر زمان تیشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران می دهد. تیر نام ستاره ای در آسمان هم هست.                            

- امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات، در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از سه بخش: اول ا، ادات نفی به معنی نه، دوم مرتا به معنی مردنی و نابود شدنی و سوم تات که پسوند و دال بر مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. مرداد نام آخرین امشاسپند هم می باشد. نام این ماه اشتباه مرداد تلفظ می شود که باید امرداد خوانده شود.

- شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه، در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور می دانند. کلمه ای است مرکب از دو بخش: خشتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و بخش دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن و ئیریه یعنی منتخب و آرزو شده و در کل یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده.

این ترکیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور به معنی بهترین شهریاری یا مدینه فاضله، فرشته ای موکل بر آتش و موکل بر همه فلزات و تدبیر امور و مصالح و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم آمده است.

- مهر (پیوستن با مهربانی). نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است. در اسطوره‌های ایرانی گرما و نور خورشید را ایزد مهر می دانستند. در سانسکریت میترا، در اوستا و پارسی میثر، و در پهلوی میتر، و در فارسی مهر گفته می شود، که از ریشه سانسکریت آمده به معنی پیوستن. مهر به معنای محبت ومهربانی هم آمده است.

- آبان نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه است. آبان (آب‌ها(در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته می شود. در اوستا بارها آپ به معنی فرشته نگهبان آب استفاده شده و همه جا به صورت جمع آمده است. کلا جلوه های طبیعی سودمند نزد ایرانیان خیلی ارجمند است پس بعضی روزهای ماه به نام مظاهر طبیعی نهاده شده است. در این ماه از سال به طور معمول باران می‌بارد. آبان، در زمان سنج باستانی شروع زمستان بزرگ بوده است.

- آذر نام ماه نهم از سال خورشیدی و نام روز نهم از هر ماه است. آذر (آتش(در اوستا آتر و آثر، در پارسی باستان و پهلوی آتر و در فارسی آذر می گویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان است. آریائیان(هندوان و ایزدان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت می دادند. آفتاب در این ماه در برج قوس یا کماندار قرار می گیرد. سرما در این ماه به اندازه‌ای است که باید آتش روشن کرد.

- دی نام دهم از سال خورشیدی است. در بین سی روز ماه، روزهای هشتم، پانزده و بیست و سوم هم به دی (آفریدگار، دثوش) موسوم است. برای این که این سه روز با هم اشتباه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد می پیوندند، یعنی هشتمین روز ماه را دی به آذر، نام روز پانزدهم ،دی به مهر و نام بیست و سومین روز هر ماه دی به دین بود. دی (دادار، دانای آفریننده) در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده ، دادار و آفریدگار است و بیشتر صفت اهورامزدا است و آن از مصدر دا به معنی دادن و آفریدن است. در خود اوستا صفت دثوش(=دی) برای تعیین دهمین ماه استفاده شده است. دی نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.

- بهمن نام یازدهم از سال خورشیدی و نام روز دوم از هر ماه است. بهمن (منش نیک( در اوستا وهومنه، در پهلوی وهومن، در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو بخش: وهو به معنی خوب و نیک و مند از ریشه من به معنی منش است؛ بنابراین یعنی بهمنش، نیک اندیش و نیک نهاد. بهمن نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم هست.

- اسفند نام دوازدهم از سال خورشیدی و نام روز پنجم از هر ماه است. اسفند (آرامش افزاینده، پارسایی مقدس (دراوستا اسپنتا آرمیتی، در پهلوی اسپندر، در فارسی سپندار مذ، سفندارمذ، اسفندارمذ و گاه به اختصار سپندار و اسفند گفته شده است. اسفند یا سپنتا آرمیتی، آرامشی است که از عشق و ایمان سرچشمه می گیرد. در ادبیات اوستایی این جلوه اهورایی به صورت مادینه (مونث) به کار برده شده است.

پس در اسطوره‌های ایرانی این امشاسپند نگهبان زن و زمین محسوب می شده است. در بندهشن آمده که زن نیک مانند زمین نیک سختی‌ها را می گوارد و بر شیرین می دهد. از این روی جشن اسپندگان (29 بهمن ماه امروزی) مخصوص زنان بوده است. در این روز مردها با دادن هدیه به زنان از ایشان قدردانی می‌کرده‌اند. اسفند به معنای فروتنی هم هست و نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • مستند «زندگی با فلسفه» در شبکه چهار سیما
  • «زندگی با فلسفه» مستند پرتره انشاءالله رحمتی استاد فلسفه
  • گفت‌وگو باکارگردان مجموعه‌مستند «پابه‌ماه»/ قصه‌هایی تماشایی از امید و زندگی
  • تاکید ماموستا رستمی بر توجه به معیشت و زندگی کارگران
  • رسیدن به فلسفه زندگی از راه خودشناسی
  • آشنایی با روش میکرواینجکشن در لقاح مصنوعی
  • انتشار دومین فراخوان حمایت از تولید فیلم ۱۰۰
  • تولید اثر فاخر سینمایی از زندگی محیط بان شهید «هوشنگ نصیری»
  • فلسفه نام‌گذاری ماه‌های شمسی چیست؟
  • نحوه انتخاب چوب ترموود